کمپین ارادت به امام نقی علیه السلام

مرکز دانلود و انتشار عکس ، پوستر ، کتاب ، مقاله ، مرثیه ، روضه ، مداحی ، مولودی ، فیلم ، صدا ، نرم افزار ، داستان ، معجزه ، حدیث

احضار امام نقی علیه السلام به سامرا

  • ۷۲۷ نمایش
  • آلبوم تصاویر , گالری تصاویر , گالری موضوعی , آلبوم موضوعی , دانلود والپیپر مذهبی ، دانلود والپیپر اهل بیت ، دانلود والپیپر حضرت امام علی النقی،دانلود والپیپر امام هادی، دانلود والپیپر امام دهم , شهادت امام هادی , ولادت امام هادی

    حضرت علی بن محمد علیهماالسلام ملقب به "هادی"، و  دهمین امام شیعیان است. ایشان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در "صریا" متولد گشت.

    آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهماالسلام به عسکریین شهرت یافتند(1)، زیرا خلفای بنی‌عباس آنها را از سال 233 ه. ق به سامرا(عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند.

     امام هادی علیه السلام به لقب‌های دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه‌السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت نقی علیه‌السلام اختصاص یافته است.

    متوکل در بحبوحه سختگیری‌هایی که نسبت به علویان در مدینه داشت به یاد امام نقی (علیه‌السلام) افتاد و دستور داد آن حضرت را در مدینه بازداشت کنند و به سامرا بیاورند. بدین ترتیب می‌توانست آمد و شدهای مردم با امام نقی (علیه السلام) را از نزدیک تحت نظر در آورد. این همان سیاست مامون بود که پیش‌تر درباره امام رضا علیه‌السلام اعمال شد و البته ظاهر آن در زمان مامون آراسته‌تر بود.

    امامت حضرت نقی علیه السلام

    پس از شهادت امام جواد علیه‌السلام در سال 220، فرزندش امام نقی علیه‌السلام که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد(علیه‌السلام) را پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام نقی (علیه‌السلام) تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد. به نوشته شیخ مفید و همچنین نوبختی، همه پیروان امام جواد(علیه‌السلام) به استثنای افراد معدودی، به امامت حضرت نقی (علیه‌السلام) گردن نهادند. آن عده معدود که از قبول امامت حضرت نقی (علیه‌السلام) سر باز زدند، تنها برای مدت کوتاهی به امامت موسی بن محمد (م 296) معروف به "موسی مبرقع" مدفون در قم معتقد گردیدند؛ لیکن پس از مدتی از امامت وی روی برتافتند و امامت حضرت نقی (علیه‌السلام) را پذیرفتند.(2) سعدبن عبدالله بازگشت این افراد به امام نقی (علیه‌السلام) را، از آن روی می‌داند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و از خود راند. (3)

     

    احضار امام نقی علیه‌السلام به سامرا

    متوکل در بحبوحه سختگیری‌هایی که نسبت به علویان در مدینه داشت به یاد امام نقی (علیه‌السلام) افتاد و دستور داد آن حضرت را در مدینه بازداشت کنند و به سامرا بیاورند. بدین ترتیب می‌توانست آمد و شدهای مردم با امام هادی (علیه السلام) را از نزدیک تحت نظر در آورد. این همان سیاست مامون بود که پیش‌تر درباره امام رضا علیه‌السلام اعمال شد و البته ظاهر آن در زمان مامون آراسته‌تر بود.

    ابن اثیر با اشاره به رفتار خشن متوکل با خاندان علوی، از برخی ناصبیان و نیز همین عبدالله بن محمد هاشمی نام می‌برد که مرتب بر آتش خشم خلیفه دامن می‌زدند. این افراد همواره متوکل را از علویان بیم داده و او را به تبعید و رفتار خشونت آمیز با آنها تحریک می‌کردند.

    در سال 233 عبدالله بن محمد هاشمی، ضمن نامه‌ای به متوکل نوشت: اگر نیازی به حرمین داری علی بن محمد را از آن طرد کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و جمعیت زیادی به دعوت وی پاسخ مثبت داده‌اند. همسر متوکل نیز نامه تحریک آمیزی در همین زمینه به او نوشت. به دنبال همین گزارشها بود که متوکل برای جلب امام به سامرا، اقدام کرد. (4)

    ابن اثیر با اشاره به رفتار خشن متوکل با خاندان علوی، از برخی ناصبیان و نیز همین عبدالله بن محمد هاشمی نام می‌برد که مرتب بر آتش خشم خلیفه دامن می‌زدند. این افراد همواره متوکل را از علویان بیم داده و او را به تبعید و رفتار خشونت آمیز با آنها تحریک می‌کردند. (5)

    ابن جوزی پس از اشاره به سعایت و بدگویی برخی افراد بدبین به خاندان رسالت نزد متوکل، می‌نویسد: متوکل به دلیل همین گزارش‌های حاکی از میل مردم به امام نقی (علیه‌السلام)، او را به سامرا احضار کرد. (6)

    شیخ مفید می‌نویسد: امام نقی (علیه‌السلام) طی نامه‌ای به متوکل، این گزارش‌ها را تکذیب نمود.(7) و متوکل در پاسخ امام، نامه احترام‌آمیزی نوشت و ضمن عزل عبدالله بن محمد هاشمی - که امور مربوط به نماز و جنگ در مدینه را به عهده داشت - زیرکانه از امام نقی (علیه السلام) خواست تا به سامرا(عسکر) حرکت کند.

    آلبوم تصاویر , گالری تصاویر , گالری موضوعی , آلبوم موضوعی , دانلود والپیپر مذهبی ، دانلود والپیپر اهل بیت ، دانلود والپیپر حضرت امام علی النقی،دانلود والپیپر امام هادی، دانلود والپیپر امام دهم , شهادت امام هادی , ولادت امام هادی

    متوکل در این نامه، با تأکید بر این که شخصیت والای امام نقی (علیه السلام) را درک می‌کند و حاضر است هر نوع کمک لازم را در حق وی انجام دهد، خبر عزل عبدالله بن محمد و جانشینی محمد بن فضل به جای او را به اطلاع امام رساند و افزود که به محمد بن فضل دستور داده، احترام امام را رعایت کند و از رأی و فرمان وی سر نتابد. در ادامه نامه متوکل آمده: او مشتاق تجدید عهد با امام است و قصد دیدار او را دارد، بدین جهت لازم است آن حضرت خود به همراهی هر کسی که می‌خواهد - در فرصت مناسب و با آرامش کامل - رهسپار سامرا شود و اگر تمایل دارد، یحیی بن هرثمه و سپاهیان همراه وی - که از فرمان آن حضرت اطاعت خواهند کرد -(8) در این سفر او را همراهی نمایند. آنگاه یحیی را خواست و به او دستور داد با سیصد تن نظامی به کوفه رفته و در آنجا بار و بنه را نهاده و از طریق بادیه به مدینه رود و علی بن محمد الهادی (علیه‌السلام) را با رعایت احترام نزد او بیاورد. (9)

    امام نقی علیه السلام به لقب‌های دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه‌السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه‌السلام اختصاص یافته است.

    متوکل، برنامه کار خود را از آن روی چنین ریخته بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پی‌آمدهای ناملایمی را به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه از همان آغاز متوجه موضوع شده بودند.

    ابن جوزی در این باره از یحیی بن هرثمه نقل می‌کند: من به مدینه رفتم و داخل شهر شدم، مردم بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکس العمل‌های غیرمنتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی مردم به حدی رسید که به طور علنی داد و ناله راه انداختند و در این کار چنان زیاده‌روی کردند که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود. آنها بر جان امام نقی (علیه‌السلام) می‌ترسیدند؛ زیرا او افزون بر این که به طور مرتب در حق آنها نیکی می‌کرد، همواره ملازم مسجد بوده و اصلاً کاری به کار دنیا نداشت. در مقابل این وضع ناچار شدم به مردم اطمینان دهم و آنها را به خویشتن‌داری و حفظ آرامش دعوت کنم. نزد آنها قسم خوردم که من هیچگونه دستوری مبنی بر رفتار خشونت‌آمیز با امام نقی (علیه‌السلام) را ندارم و هیچ خطری امنیت آن حضرت را تهدید نمی‌کند.(10)

    روشن بود که امام به میل خود قصد آمدن به سامرا - که شهری نظامی و محدود بود را نداشت و فرستاده متوکل مأموریت داشت تا امام را به اجبار به آن دیار بیاورد. به همین جهت، همان طور که در ادامه روایت بالا آمده، به تفتیش منزل امام پرداخت و جز کتبی درباره ادعیه و علم، چیزی نیافت. گفته‌اند که خود یحیی بن هرثمه، شیفته امام شد و به امامت آن حضرت گرایش قلبی پیدا کرد. (11)

     

    اقامت امام در سامرا

    امام نقی علیه السلام به هنگام ورود به سامرا، با استقبال مردم مواجه شد و در خانه خزیمة بن حازم سکنی داده شد. (12) یحیی بن هرثمه می‌گوید: وقتی در سر راهمان وارد بغداد شدیم، اسحاق بن ابراهیم طاطری را که والی بغداد بود دیدم. او درباره امام به من چنین گفت: ای یحیی! این مرد فرزند رسول خداست؛ با توجه به وضعیت اخلاقی متوکل - که خود بدان آشنایی کامل داری - اگر درباره او گزارش تحریک‌آمیزی به خلیفه بدهی او را می‌کشد؛ و اگر چنین شود، در روز قیامت کارت با رسول خداست. هنگامی که به سامرا رسیدیم نخست فرد ترکی را دیدم و خبر ورود امام را به اطلاع وی رساندم. او گفت: اگر یک مو از سر این مرد کم شود، بازخواست خواهی شد. سپس پیش متوکل رفتم و گزارشی دادم که حاکی از حسن سیرت و ورع و زهد امام بود و به او گفتم که در جریان تفتیش از منزل او، چیزی جز چند کتاب علمی و مصحف نیافتم.(13)

    امام تا پایان عمر خود - بیش از بیست سال - در این شهر به سر برد. شیخ مفید با اشاره به اقامت اجباری امام در سامرا می‌نویسد: آن حضرت به ظاهر مورد احترام بود، ولی در باطن به وسیله متوکل دسیسه‌هایی علیه آن حضرت می‌شد که هیچ یک از این نقشه‌ها در عمل موفق نبود. (14)

     

    پی‌نوشت ها:

    1- الفصول المهمه، ص 277.

    2- فرق الشیعه، ص 91.

    3- المقالات والفرق، ص 99.

    4- بحارالانوار، ج 50، ص 213.

    5- الکامل، ابن اثیر، ج 7، ص 20.

    6- تذکرة الخواص، ص 359.

    7- الارشاد، ص 333.

    8- الکافی، ج 1، ص 501.

    9- بحار الانوار، ج 50، ص 142.

    10- تذکرة الخواص، ص 359.

    11- مروج الذهب، ج 4، ص 84.

    12- اثبات الوصیه، ص 228.

    13- مروج الذهب، ج 4، ص 85 .

    14- الارشاد، ص 334.

    برگرفته از کتاب تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام،‌ باقر شریف قرشی .

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    بسم الله الرحمن الرحیم
    یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ
    سوره الصف آیه 8
    «می خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده‌ی نور خویش است ، هرچند کافران خوش نداشته باشند».
    این وبلاگ به حول و قوه الهی و با توسل به حضرت امام هادی النقی علیه السلام و به خاطر کوری چشم دشمنان آن حضرت راه اندازی شده تا فضای آلوده اینترنت و گوگل را از لوث اهانت های به ساحت ایشان، پاک کند!
    البته امام نقی (علیه السلام) نیاز به دفاع و حمایت بنده و امثال بنده ندارد بلکه این ماییم که نیاز به شفاعت او در دنیا و آخرت داریم!
    فقط خواستم شیعه علی النقی بودن (علیه السلام) خود را اثبات کنم!
    یا علی
    پربیننده ترین مطالب
    Designed By Erfan Powered by Bayan