در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است. آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم.
- چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۳
- ۱۲:۰۱
- ۱۱۸۵
- ۱
مرکز دانلود و انتشار عکس ، پوستر ، کتاب ، مقاله ، مرثیه ، روضه ، مداحی ، مولودی ، فیلم ، صدا ، نرم افزار ، داستان ، معجزه ، حدیث
در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است. آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم.
ابوهاشم جعفری میگوید:
متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجرههای مشبک داشت و داخل آن پرندگان خوش آواز را رها ساخته بود. روزهایی که سران حکومت برای سلام رسمی و تبریک نزد او میآمدند، متوکل درون همین تالار مینشست اما بر اثر سر و صدای پرندگان، نه حرف دیگران را میشنید و نه دیگران حرفش را میشنیدند.
فقط وقتی که امام هادی علیه السلام وارد میشدند تمام پرندگان ساکت و آرام میشدند و تا وقتی امام هادی از آنجا خارج نمیشد سر و صدایی شنیده نمیشد. (1)
آگاهی امام هادی علیه السلام از سؤال ذهنی اصحاب
محمد بن شرف میگوید:
امام نقی علیه السلام در مدت اقامت اجباریاش در سامرا، به ظاهر زندگی آرامی داشت، و متوکل میخواست ضمن نظارتهای کلی و تحت کنترل گرفتن، وی را در نقش یکی از درباریان درآورده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بکاهد.
طبرسی مینویسد: متوکل سخت در تلاش بود تا شخصیت امام را نزد مردم پایین آورد. (1)
مسعودی مورخ مشهور نمونهای از برخوردهای امام با متوکل را اینگونه آورده است:
گذشت و بزرگواری
«بُرَیحه عباسی»، که از سوی خلیفه به امامت جماعت مکه و مدینه منصوب شده بود، از امام نقی علیه السلام نزد متوکل، بدگویی کرد و برایش نوشت: «اگر نیاز به مکه و مدینه داری، علی بن محمد را از این دو شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند».
... در نبرد بین امام هادى « نقى »1 (علیه السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى « نقى » (علیه السّلام) بود؛ این باید در همهى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همانطور که ایشان فرمودند - که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى به دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنىعباس تارومار شدند؛ به عکسِ ... شیعه در دوران حضرت هادى « نقى » و حضرت عسگرى (علیهم السّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرده؛ قوىتر شد.
حضرت علی بن محمد علیهماالسلام ملقب به "هادی"، و دهمین امام شیعیان است. ایشان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در "صریا" متولد گشت.
آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهماالسلام به عسکریین شهرت یافتند(1)، زیرا خلفای بنیعباس آنها را از سال 233 ه. ق به سامرا(عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند.
امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیهالسلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت نقی علیهالسلام اختصاص یافته است.
"بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است و برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدی، عامل آن است وحشتناک تر از وحشت، آورنده آن است."